این وبلاگ نامی ندارد parvarsh.loxblog.com.بر سنگ مزارم ننویسید که او تنها بود بنویسید بهترین دوست تنهایی بود
| ||
|
یاد آن روزی که پر بودم چنان این موتور را رفته بود آخر توان هر قفس رنگی به خود بگرفته بود آن فریزر تا دهن آغشته بود خوردنی ها بود خشک و آبدار در زمستان میوه خوب بهار انبه و سیب و انار و پرتقال موز و انگور و هلوی خوش جمال ماهی دریا قزل آلا وشور بوی میگو بود و حلوا وکپور لاشه بزغاله بود وگوسفند هرشبی بر سفره میهمان بود چند مرغ وبلدرچین و مرغان هوا در فریزر داشتم من بی صدا تا درم را صاحبم وا می نمود معد ه اش صد شور و مستی می سرود حال خالی گشته ام چون غارها هو زنی در من بگوید " های ها" حال دارم ده عدد لیوان آب یخ زنم آن را دمی در وقت خواب صاحبم گاهی به من سر می زند وا کند در را چه بر سر می زند لاغرم من تا تورم چاق شد این گرانی آفت این باغ شد دولتی نو شد به ما آمد "امید" حال ، دیگر چشم ما و آن "کلید" در ضمن مورخه ۶/۸/۹۲درستون طنز کارخانه نمک روزنامه "زاهدان" و روزنامه "خراسان" چاپ شده است.
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: طنز ای جور واجوری، ، [ دو شنبه 13 آبان 1392
] [ 15:8 ] [ ابراهیم پرورش ] |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |